خدا قطعا کافی است
ولی ما نمیتونیم تصمیم درست رو بگیریم، نه خونهای داریم، نه اخلاق درستی، نه کنار همیم، نه خدمتی میکنیم به مادرمون و فقط فکر میکنیم که داریم کاری میکنیم...سرباریم...
ماشین رو بفرشیم چی بشه؟ از توش یه پول پیش خونه دربیاد و یه ماشین ده سال کار کرد!؟
خونه رو مستاجر مرداد خالی کنه، تا مرداد همینجور رو هوا و هی برو بجنورد و بیا و تهش معلوم نباشه اون پروژه کی تموم شه
منم برنمیام تنهایی از پس بچهها، شیرم کم شه باز یه هزینهی دیگه روی همهی این هزینهها...
با بچهها خیییلیییی بدرفتاری میکنم، مخصوصا محمد... همش دستم کار اشتباه میکنه...حس نا امنی گرفته...
سرم درد میکنه، حس میکنم نمیتونم دیگه...
144...برچسب : نویسنده : me-and-around-me بازدید : 62