پشت سیستم خونه مشهد-خونه مادری
پنجرهی اتاق مجردیم روبرومه و برف میباره
شهر در دست بچههاست...مامان دوره مهمونی و من برای دل خودم یه گوشه
اهنگ و لبخند از اول هفته مدرسه نرفتن چشمشون پخ پخ میده امروزم که تعطیل شده..دارن نینجا بازی میکنن، دیشب تو تونلی که پشت مبل ساختن خوابیدن و حال دلشون خوبه
محمد با گوشی ی من سرگرم شده و هر ازگاهی آب بازیه هاش رو صدا میزنه که اونا هم ببینن
و دختهای تو دلی هم در حال چرخش و ورزش
باید لباسهای دخترها و محمد رو اماده کنم اخرهفته بریم خرید عید قبل از اینکه خیلی سنگینتر شم
جمعه روز مادره و ترافیک کاری تبریک به مامانها و کیک شاید و ...
عصر میرم دکتر باید لیست کنم سواهام رو
همه چی آرومه فعلا
خوبم با اندکی اضطراب گاه و بیگاه
با اعصاب خوردی های صحبت های سر خونه و ساختنش
با سامان جان که دل هر دومون دوری ها رو تاب نمیاره کمکم
با همین دیگه
الان دقیقا الان خوبم و گریه هامم کردم و ارومم
144...برچسب : نویسنده : me-and-around-me بازدید : 84