سلام
شد ۱۷۰!!
شب قدر، احیای بیست و یکم، خونهی مشهد
ساعت حوالی ۳ و ۳۵
حس و حالم عجیبه، خشمگین بودم از کاربرگهایی که دیده نشد و به یکباره پی بردم خالصا مخلصا نبوده و زیاد سخت گرفتم بر تیم پیادهسازی و ...
بعد ترس از دست دادن عزیزان توامان با شوق عروسی و هیجان بچهها و اضطراب من در نقش مادر به سبب شلوغی و شیطنتها و ...
چشمهام میسوزه از خواب
میخوام خلوت کنم ببینم چند چندم با خودم
عهدهای سالهای قبل هیچکدوم پیدا نشدن و اومدم اینجا بنویسم یادم بمونه.
امسال سنگینش نمیکنم....
فقط مراقبه و حواس جمع
شاید گشایش شد و کار کتابم هم سریعتر پیش رفت.
دیگه چشمهام باز نمیشه از بس میسوزه...
144...برچسب : نویسنده : me-and-around-me بازدید : 101