169

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

مشهدم.

با لاله اینا اومدم.

ساعت ۲ شب و من بیدار.

یادم نمیاد ظهر در ذهنم چی نوشتم برای اینجا.

اومدم شروع کنم بلکه یادم بیاد...

راستی قراره کتاب بنویسم!! جز سامان جان کسی نمیدونه هنوز. استارتش نخورده اخه. در حال تیم‌بندی هستیم.

تبدیل شدم به مامانی که دوستش ندارم.

زیااادی مامان شدم انگار.

رفیق نیستم.

همش نگاه والد به کودک.

کتاب خوندنم به صفر می‌گراید و این بدترین نقطه‌ی روزهامه.

برنامه‌ریزیم بد نیست ولی ساعت کلاس انلاین و تکالیف آهنگ زیاد وقت میگیره و بچه‌ای نیست که تنها انجامش بده.

میتونه ولی شدیدا محتاجه همراهی ی منه!!!

واقعا؟؟؟

خودش که اینطور میگه!

تبدیل شده به خانم ببخشید.

نگران ه ناراحت شدن و دلخور شدن ه من و باباشه!

دوباره مشکل کمبود اعتماد بنفس و عزت نفس و ... عود کرده گویا.

حتی وقت نمیشه با مشاور تماس بگیرم.

نه که وقتش نباشه، سکوت و تمرکزش پیدا نمیشه.

الان فقط لبخند تو حاشیه است انگار.

چشمها و دلم میبینه اونو ولی فرصتی برای تنهایی بودنمون نیست.

محمد زمانهای خوابش وقت می.گذرونه باهام، بازی و کتاب و ...

ولی برای لبخند، تو این بحران ۵سالگی... هیچ...

وجود دوست خیلی احساس میشه ولی کرونا و نگرانی‌هاش مانعه.

کلاس انلاین هم که... نبودش بهتر از بودنشه.

دنیای قشنگی دارند....

هر کدومشون در دنیای خاااص ه خودشون به کمال زندگی می‌کنند.

دلگیر می‌شن ازم، غذام رو دوست دارند یا دوست ندارند گاهی.

تفریحات خانوادگی، شوخی، فیلم، ورزش...

و زمزمه‌های امادگی برای ورود عضو جدید.

باید فولیک اسید شروع کنم، سبک زندگیم رو متعادل کنم و ازمایش‌های چک‌آپ و دندونپزشکی.

لیلی، گوشه‌ای نشسته به تماشا

گاهی خنده‌ای بر لبش نقش میبنده و گاهی با غضب نگاهم می‌کنه.

از مادریم راضی نیست.

میگه کم میذاری، مثل قدیم نیستی.

قدیم کتاب و بازی از دستت نمی‌افتاد و الان ملاقه و تخم مرغ.

یکی مسئول اشپزی و درست کردن تنقلات بشه یک سوم کارها حله!

تازه برای دو وعده اشپزی می‌کنم و چند روز یکبار کیک می‌پزم، ولی انگار ساعت‌ها میدوند و من هم به دنبالشان.

دلم برای این روزها تنگ خواهد شد.

روزهای زندگی در بجنورد.

روزهای زندگی بدون دغدغه‌های بزرگ...

خرج و مخارج همیشه هست اما دغدغه‌ی من نیست!

سرم در غار خودم هست و با هرآنچه هست و نیست می‌پزم و شادیم‌.

نمی‌فهمم چی حالم رو اینقدر جدی کرده!!

زندگی عاشقانه‌تر از این حرفهاست...

دیگه چشمهام می سوزه

ساعت ۲:۲۲ نیمه شب

144...
ما را در سایت 144 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : me-and-around-me بازدید : 90 تاريخ : جمعه 17 تير 1401 ساعت: 21:11